در گفت و گو با رضا دانشور به همراه مقاله ای از علیرضا سمیع آذر.نشر: تهران،بن گاه،1393 | چاپ اول 1393، چاپ دوم 1395 ، چاپ سوم 1398تعداد صفحه: 261 ص. مصور( بخش رنگی)قطع: وزیری
معمارها آدمهای جالبی هستند؛ مجموعهای از شاعر و استادکار، اهل فکر و اهلِ عمل؛ حاصل تخیّل و اندیشهشان باید فوری به کار آید. آن چه ذهن میسازد باید توانِ مادیّت یافتن و ملموس شدن داشته باشد. با سنگ و آهن و سیمان برای طرحی مجرد از جنس اندیشه و خیال، باید بر این زمین سخت، جسم بسازند. آنها محکوم به ساختن هستند و در دنیایی که دائم رنگ و شکل و قالب عوض میکند. باید ثبات پدید آرند. درگیری شگفتی با زمان و لاجرم با زمانه دارند زیرا آن چه فردا میآید امروزی را که خود تداوم آن است نفی میکند. و معمار ناچار است چیزی پایدار بسازد که فردا هم به کار آید. از یک سو زمان را در فضایی که میسازد به بند میکشد و در برابر حرکت بیرحم و ویرانگرش دیواری از سکون میچیند و از سوی دیگر ناگزیر است خود سریعتر از زمان برود تا در دلِ آینده فضایی بگشاید آمادهی پذیرایی ساکنانِ فردا. مجبور به مسابقه با زمان است و شگفتا که با آفریدن سکون، بر این توقف ناپذیر چیره میشود تا بر او پیشی گیرد. به این گونه معمای معماران -این صاحبانِ راز در قصههای کهن- بر محور تضاد و تناقض و در بطنِ تنشِ پایان ناپذیرِ کهنه و نو، شکل میگیرد